تجاوز خیانت خفن زنا آزار اذیت نامشروع tajavoz havades

تجاوز خیانت خفن زنا آزار اذیت نامشروع tajavoz havades

سلام.این وبلاگ پر است از خبر هایی که شایدم حتی به گوشتون نخورده..بهتون توصیه میکنم همشو بخونین تا نگاهتون به دورو بر عوض بشه
تجاوز خیانت خفن زنا آزار اذیت نامشروع tajavoz havades

تجاوز خیانت خفن زنا آزار اذیت نامشروع tajavoz havades

سلام.این وبلاگ پر است از خبر هایی که شایدم حتی به گوشتون نخورده..بهتون توصیه میکنم همشو بخونین تا نگاهتون به دورو بر عوض بشه

درگیری خونین همسرسابق و شوهر صیغه‌ای زن جوان

امیر دست‌بردار نبود. مرتب زنگ می‌زد. همین تماس‌هایش هم زندگی من را به باد داد. مدتی بعد متوجه شدم امیر با همسرم ارتباط برقرار کرده است. زنم مرا ترک کرد. درگیری‌ای که مادر مقتول اشاره می‌کند در همان زمان اتفاق افتاد...  پرونده درگیری مرگبار دو مرد برای تصاحب زنی که با هر دو آنها زندگی کرده ‌بود، در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد. به گزارش خبرنگار ما، این پرونده

که سال گذشته تشکیل شد از زندگی خصوصی زنی پرده برداشت که یکی از شوهران سابقش در درگیری با دیگری به قتل رسیده‌ بود. صبوری، نماینده دادستان تهران دیروز در ابتدای جلسه محاکمه از کیفرخواست دفاع کرد

و گفت: محمد -متهم- شهریور سال گذشته به اتهام قتل جوانی به نام امیر بازداشت شد. این مرد یک‌ماه قبل از بازداشت در درگیری‌ای که با امیر داشت او را با ضربه چاقو به قتل رساند. متهم به قتل و مقتول هر دو مدت

زمانی همسر زنی به نام مینا بودند که همین رقابت عشقی انگیزه‌ای برای قتل شده ‌بود. بنابراین با توجه به مدارک مندرج در پرونده و شکایت اولیای‌دم درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه مادر مقتول به‌عنوان

تنها ولی‌دم در جایگاه حاضر شد و برای متهم درخواست قصاص کرد. او گفت: «پسرم مدتی با مینا صیغه‌ بود. چندبار از مینا خواستم خانه من را ترک کند اما قبول نکرد تا اینکه روزی محمد مقابل خانه ما آمد و دعوا راه

انداخت و پرونده‌ای هم در این خصوص تشکیل شد. آن‌موقع ‌هنوز مینا از محمد جدا نشده‌ بود. مدتی بعد دوباره برگشت و گفت از شوهرش جدا و صیغه پسر من شده ‌است. مدتی خانه من بود، تا اینکه به من گفتند پسرم در

تهران کشته ‌شده ‌است.» سپس محمد در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: امیر نجاری داشت و پسرم بعد از ترک‌تحصیل برای کار به مغازه او رفت. مدتی بعد متوجه شدم تغییراتی در چهره پسرم ایجاد

شده ‌است. یک روز وقتی جیبش را گشتم مقداری حشیش پیدا کردم. او معتاد شده ‌بود. و آنطور که خودش می‌گفت امیر او را معتاد کرده ‌بود. پسرم را وادار کردم ترک کند و از امیر خواستم دیگر با او تماس نگیرد اما امیر

دست‌بردار نبود. مرتب زنگ می‌زد. همین تماس‌هایش هم زندگی من را به باد داد. مدتی بعد متوجه شدم امیر با همسرم ارتباط برقرار کرده است. زنم مرا ترک کرد. درگیری‌ای که مادر مقتول اشاره می‌کند در همان زمان

اتفاق افتاد. بعد هم من همسرم را طلاق دادم و دیگر نمی‌دانم چه اتفاقی برای او افتاد تا اینکه متوجه شدم بچه‌هایم با مادرشان ارتباط برقرار می‌کنند. تلفن کردن به همسرم را منع کرده ‌بودم. اما بچه‌ها زیر بار نمی‌رفتند.

درگیری شدیدی در خانواده من ایجاد شد. بچه‌ها مانع ازدواج من شدند و خودشان هم خانه را ترک کردند. پسرم به‌شدت تحت فشار روحی بود، می‌ترسیدم دوباره به سمت مواد برود، به همین دلیل وقتی دخترانم گفتند

مادرشان حاضر است به‌خاطر آنها برگردد قبول کردم. البته او را به‌عنوان همسر خودم قبول نکردم و به او هم گفتم او را به‌عنوان همسر خودم نمی‌خواهم و فقط مادر بچه‌هاست. این ماجراها ادامه داشت تا اینکه همسرم

گفت باید به‌خاطر بیماری قلبی‌اش به بیمارستان برود من خودم او را همراهی کردم. در بیمارستان متوجه شدیم پرونده پزشکی زنم نیست. آنجا بود که فهمیدم امیر آن را برده ‌است. با هم به خانه پدرزنم رفتیم. زنم وارد خانه

شد. من هم پایین در بودم، یکدفعه یک نفر با چوب به من زد، برگشتم و دیدم امیر است. چوب را از او گرفتم و زدمش، بعد با چاقو حمله کرد. در کشمکشی که داشتیم من هم با چاقو به او ضربه زدم.

در این هنگام قاضی خطاب به متهم گفت: هنوز دو ماه از مدت صیغه مقتول با مینا باقی مانده ‌بود. تو حق نداشتی او را به خانه‌ات برگردانی، همچنین همسرت گفته که تو اعتیاد داشتی و او را از ابتدای زندگی مشترک کتک

می‌زدی و او با اجبار خانواده‌اش با تو ازدواج کرده ‌بود. چطور مدعی هستی امیر زندگی تو را به‌هم زده‌ است؟ تو مرتکب جرم دیگری هم به‌جز قتل شده‌ای و نباید زنی که در عقد موقت مقتول بود را به خانه‌ات می‌بردی.

متهم گفت: من در جریان صیغه شدن همسرم نبودم. ضمن اینکه من فقط او را به‌عنوان مادر بچه‌هایم به خانه برده‌ بودم و خودش هم می‌دانست که همسر من نیست.

بعد از دفاعیات متهم و وکیل‌مدافع او هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد